در این کتاب سعی شده است مهمترین عوارض شیمی درمانی شرح داده شود.
مقصود از شیمی درمانی، درمان بیماری از طریق بکار بردن داروهای گوناگون است و در معنای خاص آن که امروزه بکار برده می شود غرض درمان دارویی تومورهای گوناگون یا به اصطلاح سرطان است.
استفاده از داروهای ضد سرطان یا شیمی درمانی یکی از چند راه درمان این گونه توموهاست و می توان آن را با روشهای دیگری مثل جراحی و پرتو درمانی توام کرد. شیمی درمانی در معالجه تومورها بسیار موثر بوده و امروزه با کشف داروهای جدید ضد تومور این تاثیر رو به افزایش است.
براون هتلی در هایی تی دارد که از مادرش به او ارث رسیده . سرزمینی که روزی پر از جهان گردان بوده اما اکنتون در زیر دست دیکتاتورهایی وحشی اداره می شود و پای هیچ کس به آنجا نمی رسد . همه جا تحت وحشت و نظارت است . براون راهی هایی تی است و خانم و اقای اسمیت دو نامزد ریاست جمهوری قبلی در آمریکا و جونز مردی که معلوم نیست به چه کاری مشغول است همسفر او هستند .
ماجرا یک جور تعقیب و گریز پلیسی با زیرمایه های سیاسی و انتقاد از دیکتاتوری هست . کتاب متوسطی هست عین همون چیزهایی که در مورد کتاب های قبلی هم گفتم هیجان دار بدون کشش ادبی خاص . به نظر من کتاب های چندان پرارزشی نیستند .
راستش از گرین خوانی خسته ام اما خوب یکی دو تا کتاب از کتاب خونه امانت گرفتم که ترجیح می دم بخونمشون و بعد این پرونده را ببندم .
قسمت های زیبایی از کتاب
از این که مقلد هستیم نباید چندان گله مند باشیم . بازیگری حرفه ی شریفی است . اگر لااقل مقلدهای خوبی بودیم دست کم دنیا شناختی از سبک پیدا می کرد . ما واخورده ایم … فقط همین .
انسان همواره به جای اعتقادی که از دست داده جانشینی برمی گزیند .
میشل استروگوف [Michel Strogoff]رمانی پرحادثه از ژولورن (۱۸۲۸-۱۹۰۵)، نویسنده فرانسوی، که در ۱۸۷۶ در پاریس انتشار یافت. میشل استروگوف، قهرمان رمان، که فرمانده ارتباطات تزار است، مأمور میشود که پیام مهمی را به شهر دورافتاده ایرکوتسک در سیبریه شرقی برساند. بر اثر تحریکات شخصی به نام ایوان اوگارف، افسر سابق گارد امپراتور که خلع درجه شده و در صدد انتقامجویی است، قبایل تاتار شورش کرده و پادگان ایرکوتسک را در معرض تهدید قرار دادهاند. حوادث غیرعادی و فراز و نشیبهایی که میشل استروگوف طی این سفر از میان دشتهای پهناور سیبری و در راه مبارزه با اوگارف با آنها مواجه میشود، موضوع صحنههای هیجانانگیز قرار میگیرد؛ از جمله صحنهای که در آن قهرمان رمان به چنگ ایوان میافتد و چشمهایش را میل میکشند تا کور کنند ولی او خوشبختانه بینایی خود را حفظ میکند، و نیز صحنه پایان کار ایوان که برای پیشبرد نقشههایش خود را پیک تزار جا میزند. سرتاسر ماجرا زیر سیطره شخصیت میشل، مظهر شجاعت و تهور و فداکاری مطلق قرار دارد. چیرهدستی داهیانه داستانپردازان، تا پایان خوش ماجرا، خواننده را در اوج هیجان نگه میدارد و در عین حال، توصیف قدرتمندانه محیط نیمه وحشی دشتهای سیبری بر جذبه رمان میافزاید. ژول ورن با همکاری دنری نمایشنامهای از این رمان تهیه کرد که در ۱۸۸۰ بر صحنه آمد.
مارگرت مونرلین میچل در ۸ نوامبر سال ۱۹۰۰ در آتالانتا آمریکا متولد شد.
نویسندهای که بعدها و در سال ۱۹۳۷ برای رمان برباد رفته جایزه پولتیزر را دریافت کرد.
کتابی که برای همیشه از محبوبترین کتاب های تمام دنیاست با
بیش از ۲۸ میلیون نسخه و بارها تجدید چاپ به یقین شایسته چنین عنوانی است.
او دوران کودکیش را در سال های جنگهای شهری آمریکا گذراند و
به خوبی با فضا و حال و هوای آن دوران آشنا بود.
آن را میشناخت و شاید جزییاتی که در کتابش و در میان روابط انسانها
به شکل عجیبی قابل لمس هستند، ناشی از زندگی در همان شرایط است.